بیننده
آنچه که روزانه می بینم
www.
flick
r
.com
Monday, June 4, 2007
در بند ۲۰۹ زندان اوين
اتومبيل از سربالايی اوين که عبور کرد ، در بزرگ زندان را روبرويم ديدم. رستوران مجلل هشت بهشت کمی پايين تر بود.همان رستورانی که هيچوقت نتوانسته بودم خودم را راضی به غذا خوردن در آن کنم.وقتی می دانی کمی بالاتر صدها زندانی دلتنگ در فضايی تنگ و بیروح به سقف سلول چشم دوخته اند ،هر غذای لذيذی طعمش با غم در می آميزد. و حالا که به عنوان يک زندانی از کنار همان رستوران عبور می کردم ،از خودم می پرسيدم ، در رستوران نشسته ها در باره ما و همه زندانی های ديگرچه فکری می کنند؟
اگر فرصت داشتيد، نگاهی به
خاطرات
ژيلا بنی يعقوبی از زندانی شدن چند روزه اش در اوين بيندازيد. بیشتر از اين چيزی نمی گويم که حالم بعد از خواندن همان يک صفحه هم اصلاً خوب نيست. حرمت ایرانی بودن چه اندازه است؟!
لینک مطلب
0 Comments:
Post a Comment
<< Home
خانه
RSS
آرشیو
May 2007
June 2007
July 2007
August 2007
September 2007
January 2008
پیوند ها
دوستان
عرفان
لاکومه
سایبان
ساعتها
تب حرف
چه غلطا
مستر بهی
نیمه تاریک ماه
شیراز بهشت ایران
متفرقه
برخی از حقوق متنهای نوشتهشده در این وبلاگ برای نویسنده
محفوظ
ند.
قالب
این وبلاگ نیز توسط
سایکو
تهیه شده و حقوق مربوط به آن هم
محفوظ
است.
Free counter