بیننده
آنچه که روزانه می بینم
www.flickr.com
Wednesday, August 29, 2007
تنبلی
در نوشتن تنبل شده ام. روزانه ده ها مطلب به ذهنم می رسد که می خواهم در موردشان در اين صفحه چيزی بنويسم ولی تنبلی اجازه نمی دهد! گاهی تعجب می کنم که من همان کسی هستم که در وبلاگ قبلیم، بعضاً روزی 2 تا 3 پست داشتم!!!

آه راستی امروز تولد شناسنامه ای من است!
Sunday, August 26, 2007
دین و سیاست
نمی دانم چند نفر از شما، مجموعه مستند "جنگجویان خدا" را از شبکه سی ان ان ديده ا يد. در طول هفته گذشته توانستم 2 قسمت از مجموعه 3 قسمتی و بسيار جالب این مستند را ببينم. يکشنبه شب هم فرصت شد که قسمت اول اين مجموعه را که به دين يهود اختصاص داشت تماشا کنم.

هميشه عقيده داشته ام که دين نبايد با سياست ترکيب شود و بدترين نمونه سياست، نوع دينی آن است چرا که اولاً هر اشتباه آن به پای دين نوشته می شود و حاکمان، خطا های خود را به اسم دين توجيه می کنند. حال چه اين دين، اسلام باشد و چه مسيحيت و چه دين يهود. با ديدن اين مجموعه در عقيده ام راسختر شدم؛ زمانی که می بینم که ورود دين در سياست چه نتيجه خطرناکی در پی دارد. نمونه فلسطين و اسرائيل بهترين مثال آن است. وقتی که اختلاف انسان ها بر سر زمين، به اختلاف دو دين پيوند زده شود!
Thursday, August 16, 2007
بهاء الدین ادب
اخبار امروز را که می خواندم، چشمم به خبر درگذشت بهاء الدین ادب افتاد. نمی دانم چرا هرگاه اسم او را می شنوم يا چهره اش را می بينم به ياد مجلس ششم و اميدواری به اصلاحات می افتم!!

بدون توجه به ديدگاه های سیاسی و اجتماعی او، درگذشتش را به خانواده اش تسليت می دهم.

روحش شاد!
نامه بازماندگان هولوکاست برای احمدی نژاد
در خبرها آمده بود که عده ای از مردم به همراه بازماندگان واقعه هولوکاست در جلوی دفتر نخست وزير اسرائيل راهپیمایی کرده اند و از دولت اين کشور خواسته اند که حمايت (مالی) بیشتری از بازماندگان هولوکاست به عمل آورد. دولت اسرائيل مبلغ ماهیانه 20 دلار کمک برای آنها تعیین کرده است که بازماندگان آن را توهين آميز خوانده اند.

داشتم فکر می کردم که ای کاش آنها نامه ای به محمود احمدی نژاد می نوشتند و از او کمک می خواستند! به هر حال احمدی نژاد نشان داده است که علاقه بسيار زيادی به دريافت تظلم نامه دارد و علاوه بر این، مشکلات مردم جهان برايش بر مشکلات ايرانيان ارجح است. شايد در اين ميان هم بتوان به دولت اسرائيل دهن کجی کرد و ثابت کرد که محمود احمدی نژاد تا چه حد اهل مهرورزی است. ماجرای انکار هولوکاست و در بند بودن شهروندان ايرانی را هم که فعلاً کسی به ياد ندارد!
Monday, August 6, 2007
تنها توقیف، درد نیست!
درد است وقتی که صبح اول وقت اخبار ايران را بخوانی و ببينی که صدای ديگری به محاق رفته است! ببينی که روزنامه ديگری توقيف شده است و تعداد زيادی بیکار. ولی شايد بايد ديگر عادت کرده باشيم. اين حکومت را درد نان من و تو نيست!
چه انتظاری است از حکومتی که دانشجو و کارگر و فعال حقوق زنان و همه را دشمن خود می پندارد و گمان می کنند که همگان هر روز در پی براندازيش هستند! شايد هم خود پی برده است که پايه های قدرتش تا چه حد محکم است که گفتگویی با يک شاعر در خارج از کشور هم می تواند امنيتش را به خطر بیندازد و ناچار به واکنش می شود.

ولی درد وقتي بیشتر است که می بينی همگان، به جای اعتراض به واکنش رژيم، صورت مسأله را عوض می کنند و ندا سر می دهند که "انجام خطا" در کار خبر و خبر رسانی طبیعی و جايز است! ای وای که کسی اعتراض نمی کند که اصلاً خطایی نبوده است که کسی بخواهد برای آن عذرخواهی کند. کجای آن گفتگو خبط بوده است؟! مصاحبه شونده مشکل دار بوده است؟ کدام مشکل؟ اينکه متهم است که همجنس خواه است؟ چون از مرد سالاری جامعه ايران می نالد به همجنس خواهی متهم است؟ گمانم که باشد، کجای قوانين ما نوشته است که همجنس خواهی يعنی جرم، اسلام می گويد؟ پس چرا خدا آن ها را اينگونه می آفريند؟ يعنی آقايان به خلقت خدا ایراد وارد می کنند؟!

درد است وقتی کسانی که ادعای روشنفکری دارند و به اين توقيف اعتراض می کنند، می گويند که با پوزش خواهی شرق از اشتباهی که مرتکب شده است، شاید مشکل حال شود! کدام اشتباه آقايان؟! بازه ديد اين حکومت آنقدر تنگ است که روزی، خود را هم غير خودی خواهد ديد.

زمانی که از نحوه برخورد فرزاد حسنی با سردار رادان در برنامه کوله پشتی به وجد آمديم، کسی از میان ما نپرسيد که چرا اصولاً از اين حکومت پرسيده نمی شود که اگر کسی نخواهد به زور به بهشت برود و ارشاد شود، چاره کار چيست؟! درد آنجاست که همه گاه ريشه یابی مشکل را فراموش می کنيم و صرفاً سعی در اصلاح سطحی مسأله هستيم!

زمانی که مرده شوی را مسؤول حفاظت از جان بيماران بیمارستان کنند و هيزم شکن را به مراقبت از درختان جنگل وا دارند، نتيجه بهتر از اين نمی شود!

-----------------------------------------------

پی نوشت: اخبار مربوط به توقيف شرق که می خواندم، ديدم که مدير مسؤول اين روزنامه گفته است "ابتدا قرار بود مصاحبه با شهرنوش پارسی پور منتشر شود، اما من چون می دانستم که ایشان مورد اخلاقی دارد مخالفت کردم. اما دوستان مصاحبه با ساقی قهرمان را آوردند که من از آنها پرسیدم که ایشان مورد اخلاقی دارد یا نه؟ که آنها گفتند، ندارد."

جناب رحمانيان، متاسفم که روزنامه وزينی چون شرق دارای مدیر مسؤولی چون شما بوده است که چنین بی دليل و مدرک به دیگران اتهام می زنيد. خوشحالم که ديگر فعاليتی در عرصه مطبوعات نخواهید داشت! مرگ شرق آن روزی بود که شما از ترس نان، چاپ نامه نمايندگان مجلس را به رهبر حکومت، اشتباه خواندید! خودسانسوری بدترین مرگ است!
Wednesday, August 1, 2007
صيغه
کسی در مورد صيغه (Concubinage) لينکی به زبان انگليسی که حاوی اطلاعات معتبری باشد (مثل این) سراغ دارد؟

فکر بد نکنيد! قصد انجامش را ندارم، برای يک بحث دوستانه به انگليسی نيازش دارم.