بیننده
آنچه که روزانه می بینم
www.flickr.com
Thursday, June 21, 2007
مشکل فرهنگی
آقا جان، بعد از بیش از 2 سال زندگی در کانادا، هنوز با يکی از عادات خود مشکل دارم. مشکل نه از اين نظر که سعی دارم آن را ترک کنم که اتفاقاً چون آن را درست می دانم دوست ندارم آن را کنار بگذارم ولی عادتی است که بعضی اوقات باعث تبديل شدنم به گاو پيشانی سفيد شده است!

از کوچکی عادت کرده ام که وقتی بزرگتری وارد مجلس می شود، به احترام او از جا بلند شوم و با او دست بدهم. اين را قسمتی از ادای احترام به فرد مقابل محسوب می کنم که اتفاقاً بر خلاف خيلی از عادات ما ايرانی ها (مثل تعارف، ...) آن را از نکات مثبت رفتاری می دانم. ولی چندين بار در کانادا به دليل همين کار، کمی تا حدودی سنگ روی یخ شده ام!

اولين آن مربوط به اوايلی می شود که به اينجا آمده بودم و در اولين جلسه کلاسم در دانشگاه، وقتی استاد وارد کلاس شد بر حسب عادت ايران، از جا بلند شدم. در واقع تنها کسی بودم که اين کار را کرد و وسط هوا و زمين مانده بودم که چه کار کنم که جا به جا کردن صندلی را دليل بلند شدنم نشان دادم و نشستم. هفته پيش هم که به يک مهمانی کاری دعوت شده بودم، وقتی پدر صاحبخانه وارد اتاق شد، من و دوست ايرانيم تنها کسانی بودیم که برای ادای احترام از جا خيز برداشتيم ولی فرد مزبور حتی برای دست دادن هم به سمت ما نيامد!

عمل خودم را اشتباه نمی دانم و اتفاقاً برايم سخت است که آن را ترک کنم ولی ظاهراً می گويند که خواهی نشوی رسوا...